نسا و سبا

عکس طنز فهمیدن درس دانشگاه

.

تفاوت دختر و پسر دانشجو

.

چرخه دانشجویی

.

بقیه عکسها در ادامه مطلب

تفاوت امتحان دانشگاه و دبستان

.

سر کلاس درس دانشجوها

http://ax.smsjok.com/dk/j/08-daneshjoo-sare-klas.jpg

.

وقتی استاد میخواد از دانشجو سوال بپرسه

http://ax.smsjok.com/dk/j/06bia-man-.jpg

.

http://ax.smsjok.com/dk/j/04daneshjoo-klas-emtehan-.jpg

.

http://ax.smsjok.com/dk/j/klas-daneshgah.jpg

.

عکس طنز تحقیق دانشجوها

.

کلیپس

طی اخباری که هم اکنون به دستمان رسید درصد زیادی از دختران این نسل از سایز کله ی خود ناراضی هستند...

ترخینه چیست؟

صد دانه هروش دسته به دسته/بی نظم و ترتیب گمره بسته/هر دانه ای هست بدرنگ و همسان/یه همکه میکروب در سینه ی آن/چرکن و ترشیا نامش ترخینه س/هم ترشوشوره هم مایه خنه س/خدا بوریدی فره بدنامه/هرکس بخویدی کاری تمامه/بکیده طلا یه هر ترخینه س ارا خسیسیل مرهم سینه س

لطفا نظر بدید!

نویسنده:حسین محبی

روز دانشجو

 

ژتونی دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقی

اهل دانشگاهم ، پیشه ام گپ زدن است

گاه گاهی می نویسم تكلیف

می سپارم به شما

تا به یك نمره ناقابل بیست

كه در آن زندانی ست ، دلتان زنده شود

چه خیالی چه خیالی می دانم

گپ زدن بیهوده است

خوب می دانم دانشم بیهوده است

استاد از من پرسید

چقدر نمره زمن می خواهی

من از او پرسیدم ، دل خوش سیری چند

اهل دانشگاهم ، قبله ام آموزش

جانمازم جزوه ، مشق از پنجره ها می گیرم

همه ذرات وجودم متبلور شده است

درسهایم را وقتی می خوانم

كه خروس می كشد خمیازه

مرغ و ماهی خواب است

خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود

درس بی كرنش می خواندیم ، نمره بی خواهش می آوردیم

تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می كردیم

كلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت

درس خواندن آنروز ، مثل یك بازی بود

كم كمك دور شدم از آنجا

بار خود را بستم ، عاقبت رفتم در دانشگاه

به محیط خشن آموزش و به دانشكده علوم سرایت كردم

رفتم از پله كامپیوتر بالا ، چیزها دیدم در دانشگاه

من گدایی دیدم در آخر ترم

در به در می گشت

یك نمره قبولی می خواست

من كسی را دیدم ، از دیدن یك نمره ده

دم دانشگاه پشتك می زد

من نمی خندم اگر دوست من می افتد

من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دوبرابر بكنند

و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد

من در این دانشگاه

در سراشیب كسالت هستم

خوب می دانم استاد ، كی كوئیز می گیرد

برگه حذف كجاست ، سایت و رایانه آن مال من است

تریا، نقلیه و دانشكده از آن من است

ما بدانیم اگر سلف نباشد ، همگی می میریم

و اگر حذف نباشد ، همگی مشروطیم

نپرسیم كه در قیمه چرا گوشت نبود

كار ما نیست شناسایی مسئول غذا

كار ما نیست شناسایی بی نظمی ها

كار ما شاید اینست كه در مركز پانچ

پی اصلاح خطاها برویم

اهل دانشگاهم ، رشته ام علافی‌ست

جیب‌هایم خالی ست 
 

پدری دارم ، حسرتش یك شب خواب

دوستانی همه از دم ناباب 

اهل دانشگاهم ، قبله‌ام استاد است ، جانمازم نمره

خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌كاریست 

من نمی‌دانم كه چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌كار

وچرا در وسط سفره ما مدرك نیست 

كار ما نیست شناسایی هردمبیلی

كار ما نیست جواب غلطی تحمیلی

كار ما شاید این است كه مدرك در دست

فرم بی‌گاری هر شركت بی‌پیكر را پر بكنیم

روز دانشجو بر سرکاران امروز و بی کاران فردا مبارک باد 

جبهه ی امروزی

دغدغه امروز دخترا: وای حالا میخوایم با آمریکا رفت و آمد کنیم، من چی بپوشم؟

........................................

تصور كنين دخترا برن جبهه جنگ:

كتي:اون دشمن رو تير بارون كن
نه حيفه خوشكله دلم نمياد بكشمش؛ نميخوام

سارا:اون پسره رو بمبارون كن
نه شبيه رضا دوست پسر قبلیمه  نميتونم بكشمش

مهسا تفنگ ها رو پر كن
باشه؛يه لحظه وايسا موهامو ببندم

نيلو خشاب ها رو بيار
أه يه سوسك داره رو خشابا را ميره

شبنم اون بسره رو بكش
واي نه نميتونم خون ببينم

سوسن هفتيرا رو پر كن
اه ديدين جي شد ناخنم شكست!!!

ﻧﺎﺯﯼ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺧﻂ ﻣﻘﺪﻡ؛ وای ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﭼﯽ
ﺑﭙﻮﺷﻢ؟ …

.......................................................................

تا حالا دقت کردین اگه پسرای امروزی برن جبهه چی میشه؟؟؟

.

.

.

.

.

.

ﺍﺳﯽ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﻭ ﺗﻴﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﮐﻦ

ﺧﺴﺘﻢ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ

ﻣﻬﺮﺍﻥ ﺍﻭﻥ ﻃﺮﻓﻮ ﺑﻤﺐ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﮐﻦ

ﻧﻬﻬﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻣﺦ ﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻮ ﺑﺰﻧﻢ

کامی ﺧﺸﺎﺑﺎﺭﻭ ﭘﺮ ﮐﻦ

ﺍﻭﻭﻭ ﮐﻲ ﻣﻴﺮﻩ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻫﻮ ﺗﻴﺮ ﺑﻴﺎﺭﻩ

ﻣﻬﺪﯼ ﺗﻔﻨﮓ ﭘﺮ ﮐﻦ

ﻣﮕﻪ ﻧﻤﻴﺒﻴﻨﻲ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﻣﻮ ﺗﻤﻴﺰ ﻣﻴﮑﻨﻢ

ﻣﻤﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻳﻢ ﺧﻂ ﻣﻘﺪﻡ

ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﺿﺪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻭ ﮊﻝ ﻣﻮﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ

ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﺑﻴﺎﻡ

بنده خدا فقط سلام کرد

این فقط یه طنزه زیاد جدی نگیریدش.....

دختری از کوچه باغی میگذشت

یک پسر در راه ناگه سبز گشت

در پی اش افتاد و گفتا او سلام

بعد از آن دیگر نگفت او یک کلام

دختر اما ناگهان و بی درنگ

سوی او برگشت مانند پلنگ

گفت با او بچه پر روی خفن

میدهی زحمت به بانویی چو من؟

من که نامم هست آزیتای صدر

من که زیبایم مثال ماه بدر

من که در نبش خیابان بهار

میکنم در شرکت رایانه کار

دختری چون من که خیلی خانومه

بیست و شش ساله مجرد دیپلمه

دختری که خانه اش در شهرک است

کوی پنجم نبش کوچه نمره شصت

 در چه مورد باتو گردد همکلام

با تو من حرفی ندارم والسلام !!!!!

 

نحوه نیمرو درست کردن دخترا و پسرا !!


دخترها:


1- توی ماهیتابه روغن میریزن


2- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن


3- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن


4- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن



پسرها:


1- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن


2- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن


3- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن


4- توی ماهیتابه روغن میریزن


5- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن


6- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن


7- چند تا فحش میدن


8- دنبال کبریت میگردن


9- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره


10- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!)


11- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن


12- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن


13- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن


14- میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن


15- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن


16- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن


17- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن


18- دنبال نمکدون میگردن


19- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن


20- دنبال کیسه ی نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن


21- نمکدون رو پر از نمک میکنن


22- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون


23- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن


24- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه


25- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن


26- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن


27- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن


28- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون


29- سریع برمیگردن توی آشپزخونه


30- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن


31- ماهیتابه رو میندازن توی سینک


32- دنبال ظرفهای مسی میگردن


33- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن


34- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن


35- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن


36- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن


37- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه


38- روی باقیمانده ی تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن


39- چند تا فحش میدن و بلند میشن


40- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن


41- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن


42- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن


43- با یه پارچه قابلمه رو برمیدارن


44- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن !


45- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن


یک لطیفه علمی

استدلال منطقی!!!!!!!

همه‌ دانشمندان جمع میشوند و تصميم مي‌گيرند كه قايم ‌باشك بازي كنند.از بخت بد اينشتين اولین كسي است كه بايد چشم بگذارد.او بايد تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن كند. همه شروع به قايم شدن مي‌كنند به جز نيوتن.نيوتن فقط يك مربع یک متري روي زمين مي ‌كشد و داخل آن روبروي اينشتين مي ‌ايستد. اينشتين مي‌شمرد:

1 – 2 – 3 - ............ . 97 – 98 – 99- 100

او چشمانش را باز مي‌ كند و مي‌بيند كه نيوتن روبروي او ايستاده است.اينشتين بلا فاصله مي‌گويد: " سوك ‌سوك نیوتن ". نيوتن انكار مي‌كند و مي ‌گويد من سوك ‌سوك نشده ام. او ادعا مي‌كند كه نيوتن نيست. تمام دانشمندان بيرون مي‌آيند تا ببينند چگونه او ثابت مي‌كند كه نيوتن نيست.نيوتن مي‌گويد: " من در يك مربع يه مساحت یک متر مربع ايستاده‌ام... اين باعث مي‌شود كه من بشوم نيوتن بر متر مربع... چون يك نيوتن بر متر مربع معادل يك پاسكال است، پس من پاسكال هستم، پس"سوك ‌سوك پاسكال است نه من

تفاوت

تفاوت سرویس مدرسه در ژاپن و ایران

تفاوت سرویس مدرسه در ژاپن و ایران

تفاوت سرویس مدرسه در ژاپن و ایران

و سرویس مدرسه در اپران...

...

...

...

...

...

...

تفاوت سرویس مدرسه در ژاپن و ایران

قصیده دیشیه

نویسنده : مسعود سلیمی

ای دیش تو بر بام و تو از دیش به تشویش

تشویش رهاکن که مصونی تو ز تفتیش

پنهان چه کنی دیش دو متری به سر بام

یک سوی بنه پوشش و از دیش میندیش

از تاری تصویر مباش اینهمه دلگیر

از بابات برفک منما این همه تشویش

مرغوب نبودست مگر نوع ال ام بی

کاین سان به تو تصویر دهد محو و قاراشمیش

شب تا به سحر بر سر بامی پی تنظیم

از بام فرود آی و خجالت بکش از خویش

دی بر سر هر بام یکی دیش عیان بود

امروز چو نکو نگری بیشتر از پیش

گر چشم خرد باز کنی موقع دیدن

بر بام کسان دیش ببینی زیکی بیش

این سوی عرب ست بود آن سوی سی ان ان

این جانب ری مینگری آن سوی تجریش

این زیر بلیتش بود از کیش الی قشم

آن تحت تیولش بود از قشم الی کیش

غربی خواهی شست نهی بر سر آن فیش

فریاد از این دیش که چون گاو زراعت

در مزرع افکار من و تو بزند خیش

این دیش چون مار است که هر سو بکشد سر

یا عقرب جراره که هر جا بزند نیش

لوف است اگر دیش شود میش یقینا

جز بره ی ادبار نمیزاید از این میش

بس نکته که در دیش نهان و لیکن

چون قافیه تنگ است نگردم پی باقیش

 

رفتار پسرهای دانشجو از ترم اول تا آخر دانشگاه + طنز

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید . . .


ادامه نوشته

زندگی دختران 8 ترمه دانشگاهی + بسیار جالب

با عرض پوزش از دخترخانم ها این مطلب تنها جنبه سرگرمی دارد...

http://s3.picofile.com/file/7404945799/21.gif


ادامه نوشته

.....

 

 

قایقی خواهم ساخت, خواهم انداخت به آب .... !قایقم سوراخ خواهد شد ...

 

دست به شنا خواهم زد ... خسته خواهم شد ... کوسه مرا خواهد

 

خورد ... !خــــُــــ چه کاریه ؟؟بمونم تو خونه بهتر نیست سهراب:D

 

پست از:نگارزرگوش

 

این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh مثلا خواستن بگن
ما خیلی مبتکریم
اما قهرمانان ایران زمین  با ابداع
خخخخخخ به جای ( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! )
نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند !

 

داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود
و داشت می افتاد باباش هم اصلا حواسش نبود.
رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید.
آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم :
پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟
یدفعه دو دستی زد تو سرشو گفت :
اصغر پس ننت کوووووووو؟؟!!!!

اگه تو تاکسی  چار پنج تا اس ام اس دادین دستتون خسته شد
بدید بغل دستیتون ادامه شو براتون بنویسه. اون بیشتر در جریانه

تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میارند.
حداکثر زمانی رو که تونستند دوام بیارند ۱۷ دقیقه بود.
سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر ۱۷ دقیقه می تونند زنده بمونند به همون استخر انداختند.
اما این بار قبل از ۱۷ دقیقه نجاتشون دادند.
بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند.
حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟
۲۶ ساعت !
پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که اونها امیدوار بودند تا دستی باز هم اونها رو نجات بده و تونستند این همه دوام بیارند …

بنی آدم ابزار یکدیگرند / در اسگل کردن ز هم برترند


چو عضوی به درد اورد روزگار /  دگر عضوها را خنده و هار هار . . .


"شاعر معاصر"

طنز

مونالیزا در همسایگی بتول خانم اینا


alt

 

 


مونالیزا در فلسطین

alt



مونالیزا در عربستان

alt


مونالیزا در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز

alt

 

 



 

مونالیزا در اسپانیا


alt



مونالیزا در طهران قدیم

alt